نمایش جزئیات
متن روضه امام حسین علیه السلام- حاج سعید حدادیان
یک عده حسین را نشانه گرفتن، می رفت روبلندی صدا می زد الله اکبر، زینب آروم میشد ،میزد به قلب لشگر، آنقدر تیر زدن، بدن خشک شد یکی نیزه به پهلو زد.
بلند مرتبه شا هی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
خیمه ها محاصره شد ،تیر به گلوی حسین زدند، شمشیر به کتف چپ، از رو اسب با گونه راست افتاد، سنان از پشت سر یه نیزه زد بیرون کشید، می گفت مال خودمه، یه نیزه به سینه زد، تیر به گلو، شمر گفت :کار رو تموم کن ،خولی اومد، سنان اومد ،نتونستن ،اخنس هم دید نمی تونه، شمر خودش رفت
او می دوید و من می دویدم
او سوی مقتل من سوی قاتل
خودم دیدم که صحرا لاله گون شد
پر از انا الیه راجعون شد