نمایش جزئیات
سینه زنی تقدیم به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ سید رضا نریمانی
دارم آروم آروم آب میشم آخه اجلم نزدیکِ
شب و روزا بیتاب میشم شب و روزمم تاریکِ
با هر آهِ من مهتاب ناله می زنه به حال دلم، دلِ سیر گریه می کنه
شباییکه من دارم سجده میکنم روی گردنم زنجیر گریه می کنه
دیگه نفسم بند اومد،آخه جیگر من خونه توی نفسای آخر قتلگاه من زندونه
وای از غربت...
چه جوری بگم دردامُ،به خدا سراپا دردم با چشای تارم دارم دنبال عصا می گردم
تازیونه وقتی رو بال من نشست فهمیدم چرا دست مادرم شکست
سرخِ گونه هام مثلِ مادرم شدم آخه دست سنگینی چشم من رو بست
دمِ آخری دلتنگم،حال و روز من معلومه چی بشه دم جون دادن باشه کنارم معصومه
دیگه نفسم بند اومد،آخه جیگر من خونه توی نفسای آخر،قتلگاه من زندونه
وای از غربت...
صورتمُ که میذارم غریبونه روی خاکا غروبا میخونم من غمِ غروبِ کربلا
ذکر عمه جونم شد وامحمداه وقتی بچه ها بودن زیر دست و پا
من فدای اون شاهِ بی سپاهی که رأسشُ زده دشمن رویِ نیزه ها
چه جوری بگم می بردن،سر آقا رو نامردا جلو چشای زینب،کوچه به کوچه واویلا
دیگه نفسم بند اومد،آخه جیگر من خونه توی نفسای آخر،قتلگاه من زندونه
وای از غربت...
.برچسب ها
- اشعار سینه زنی امام موسی کاظم (ع)
- سیدرضا نریمانی
- شهادت
- سید رضا نریمانی
- مداحی
- آموزش مداحی
- دانلود مداحی
- شعر به همراه سبک
- متن شعر
- اشعار مذهبی
- باب الحوائج
- امام کاظم
- موسی بن جعفر
- امام هفتم
- زندانی بغداد
- متن اشعار
- موسی کاظم
- جديد
- متن سينه زني
- سينه زني و توسل
- متن سينه زني امام کاظم
- متن سينه زني موسی بن جعفر
- حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر