نمایش جزئیات

روضه حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ استاد حاج منصور ارضی

روضه حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ استاد حاج منصور ارضی

من جدا از تو گرفتارم و با تو خوبم
حق بده سر به درِ خانۀ تو میکوبم

مثل آهویِ فراری به تو رو آوردم
بغلم کن، شود آرام دلِ آشوبم

مثل چشم تو ضریحت چه بهم ریخت مرا
جذبۀ دیدنِ تو کرده چنین مجذوبم

رونمایت همۀ زندگی ام را بدهم
پردۀ محملِ خود باز کن اِی محبوبم

گر بگویند که یک حاجت از این خانه بخواه
طلبِ وصل تو را میکنم ای مطلوبم

بارِ افتادۀ ما را برسان کربُبَلا
زائرِ حضرت ارباب نما محسوبم

مادرم با نمکِ روضۀ تو شیرم داد
من به این نوکری از کودکی‌ام منصوبم

خیزران گفتم و دیدم دهنم درد گرفت
سالیانی‌ست عزادارِ لبی مضروبم

لبۀ چوب کجا صورتِ محبوب کجا
مشت مانندِ رقیه به لبم می کوبم
ــــــــــــــــــــــ
صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یا اباابراهیم یا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ

سجاده ها ز جلوه روحانى تواند
زندانى خدا همه زندانى تواند

با دستهاى بسته مناجات دیدنی ست
یک گوشه اى نشسته مناجات دیدنى ست

در زیر تازیانه خدا را صدا بزن
آه اى غریب قید ملاقات را بزن

جایت کم است بال و پرت را تکان مده
دیوار محکم است سرت را تکان مده

تا ساقه ات خمید خمیده شدى تو هم
زنجیر را کشید کشیده شدى تو هم

خورشیدى و به جانب گودال میروى
ساقت تکان که میخورد از حال میروى

بالت به میله هاى قفس گیر میکند
با این گلوى بسته نفس گیر میکند

این چهار تا غلام غریبت کشیده اند
انگار تخته ها به صلیبت کشیده اند

یک گوشه دختران خودت را صدا زدى
با دست و پاى بسته شده دست و پا زدى

پا جاى دستهاى توسل گذاشتند
جسم تو را سه روز روى پل ..

رد میشدند مردم بى عار بارها
رد میشدند از بغل تو سوارها

اما کسى به رخت و لباس تو پا نزد
اما کسى دهان تو را با عصا نزد

شاعر : علی اکبر لطیفیان