حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

روضه و توسل به آقا و مولا حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام _ سید مجید بنی فاطمه

روضه و توسل به آقا و مولا حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام  _ سید مجید بنی فاطمه

*حضرت رو توی زندانی بردن بعضیا گفتن سیصد پله حضرت توی زندانی زیر زمین نور نمیومد حضرت به علم امامت شناسایی میکرد صبح و شب رو .. (تو رو امام رضا بی تفاوت نباشی، شبِ باب الحوائجِ .. خوش به حال اونی که میتونه با روضه موسی بن جعفر ارتباط برقرار کنه) خیلی زندان عوض کرد اما زندان آخری از پا درش آورد .. آی دلایِ کربلایی .. زینبم خیلی سفر با حسین رفت اما سفر آخری زینب و زمین گیر کرد .. مادر مارو خیلی تازیانه زدن اما اون غلافی که قنفذ به بازوی زد یه جور دیگه مادر رو از پا در آورد ..حالا روضه بخونم با هم گریه کنیم ..*

چشمم هنوز خیره به در باز مانده است
خونابه بر لبم پی هر آه می رسد
گویی فرشته ای است که در باز می‌کند
اما نه باز قاتلم از راه می رسد

*بگم اون نانجیب میومد چی میگفت؟
اینقدر آقارو تازیانه میزد یه وقت میدیدن آقا فقط یه جمله میگفت: *

از آتش دل من صحبتی نکن نامرد
سکوت صبر مرا غیرتی نکن نامرد
بزن تمام تنم را کبود کن اما
به نام فاطمه بی حرمتی نکن نامرد

*جانم آقا قربون ساق پای خرد شدت برم .. خبر رسید گفتن فردا بیاید آقارو آزاد میکنن مردم اومدن جلوی زندان همه جلوی در رو نگاه میکنن همه خوشحال میگن اگر آقا آزاد بشه؛ یکی میگفت دستش رو میبوسم یکی میگفت آقا من نوجوان بودم قسمت شد یک بار زیارتت کردم الحمدلله نمُردم شما از زندان آزاد شدی .. یکی گریه میکرد میگفت آقا ان شاءالله بیاد میگم برای بچه م دعا کنه .. هرکسی یه چیزی میگفت یه وقت دیدن آروم آروم در زندان باز شد .. همچین که در زندان باز شد مردم بلند شدن یه وقت دیدن چهار تا حمال زیر یه لنگۀ دری رو گرفتن هی میگن «هذا إمام الرافضة» این امام شیعیانِ .. توی زیارتنامه اش هست سلام من بر اون آقایی که سرش از لنگۀ در آویزان شد .. (چیه چه خبره؟! اما میخوام یه خبر بهت بدم!!) سه روز بدنشُ آوردن روی پل بغداد قرار دادن .. اما شیعیان بهترین کفن هارو آوردن .. (من یه جا دیگه میبرمت) یا امام رضا معذرت میخوام امام رضا اومد تشییع جنازۀ بابا رو دید وقتی به حضرت معصومه(س) رسید گفت خواهر غصه نخور برای بابا کفن آوردن تو نبودی شیعیان اومدن از زن و مرد ، پیر و جوون برای بابای مظلوم ما گریه کردن .. تو نبودی بابا رو بغل بگیری اما من بمیرم برای اون دختری که گوشۀ خرابه اینقدر گفت عمه من بابامو میخوام یه وقت سر بریده .. هرجا صدا منو میشنوی صدا یزن ای حسین ..*