نمایش جزئیات
روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام
بریم در خونه باب الحوائج، آقا موسی بن جعفر، یا باب الحوائج ایرانیا ریزه خوره سفره امام رضا هستن، امروز باید گریه ات به همه روزا فرق کنه، بگو آقا اومدم سر سلامتی بهت بدم، آقا اومدم عرض تسلیت کنم، امام رضا ان شاءالله سایه شما بالا سرما مستدام باشه،زیر سنگینی زنجیر یه پیرمرد سالها تو غل وزنجیر بدن نحیف شده زیر سنگینی زنجیر سرش افتاده خواست پرواز کند دید پرش افتاده نجیب زاده نجیب زاده ست جوون هم باشه هرجا میره محترمه، حالا اگه این نجیب زاده ست وسال پیدا کنه احترامش مضاعفه، آنکه از کودکیش مورد حرمت بوده ست آقا زاده بوده، نجیب زاده بود سر پیری به چه جایی گذرش افتاده یکی دوبیت عرض کردم یه خورده آماده بشی روضه بخونم ان شاءالله مادرش زهرا ما را میبخشه میشود گفت کجا تکیه به دیوار زده ست بس که شلاق به جان وکمرش افتاده بي شرف یهودی هرچه کینه داشت به هر بهانه ای سر آقا خالی میکرد اما یه مرتبه هم آقا نگفت نزن، مثل کوه میایستاد اون بی حیا هم هرچی میتونست بی ادبی میکرد، فقط یه جا صداش دراومد اونم نگفت نزن، گفت میخوای بزنی بزن اما بی تربیت دهانت و بببند، قرب نت برم که منو مجبور نکردی بگم چه بی ادبی کرد، آخه اینا رو مادر یه حساسیتی دارند بزار یه خورده رنگ ولعاب کربلایی بدم، این حرفا دل شیعه رو له کرده، ای آدم تشنه عجب سرفه خشکی دارد چقدر لخته خون دور و برش افتاده اما میخوام بگم آقا تشنه بودی اما خوش به حالت فرصت سرفه بهت دادند، من یه لب تشنه میشناسم کربلا، تعبیر مقتل اینه مثل کبوتری که تو قفس محبوسش کنند تو گودال افتاد، نیزه دار با نیزه میزد، شمشیردار با شمشیر میزد، زینالعابدین «ع» اشک میریخت می فرمود پیرمرد اومدند باعصا بابا مو میزدند، این حرف غلطه که میگن اونی که حربه نداشت سنگ میزد، نه والله یه مشت سنگ زن حرفه ای، اینا خودشون یه لشکری بودند سنگهای مخصوص آورده بودن، سنگها تراش داشت از هرنیزه ای تیزتر، اینا هم زخمهای تن حسین و نشانه میگرفت،