نمایش جزئیات
روضه و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ حاج میثممطیعی
وقتی آقا به شهادت رسید. این باب الحوائج را روی تخته پاره گذاشتند. یه وقت در زندان باز شد چهار غلام سیاه اطراف این تخته پاره رو گرفتند.. شیخ صدوق نقل کرده.. یه وقت صدا زدند:"هذا اِمامُ الرّافِضَهِ" گفتند این امام رافضیاست. بی احترامی کردند. جنازه رو گذاشتند رو زمین گفتندهرکی میخواد امامش رو ببینه، بیاد ببینه. این جنازه که ازش چیزی نمونده.
تو زیارتنامه حضرت میخونیم.."السَّلام عَلَی ذی السّاقِ الْمَرْضُوض بِحِلَقِ الْقُیُودِ،"....یعنی سلام خدا بر اون آقایی که از شدّت غل و زنجیرِ جامعه ساق پاش له شده بود. آقای ما رو با این وضع از زندان بیرون آوردند به آقا خیلی سخت گذشته بود...
اینقدر این زندان سخت گذشت شیخ صدوق نوشته در زندان دعا میکرد، نماز میخوند، رو به قبله "يا سيّدي نجّني من حبس هارون و خلّصني من يده " خدامنو خلاص کن... حالا امام کاظم رو آوردن با این وضعیت از زندان بیرون خبر به گوش سلیمان عموی هارون الرشید رسید. دید سر و صدا شده، غوغا شده، خیابونا شلوغ شده، چه خبر شده؟ موسی ابن جعفر رو آوردند. به غلاما و اطرافیانش دستور داد برید جنازه رو از دستشون بگیرید. حتی اگر شده با زور،جنازه رو گرفتند، بی احترامی اونا رو مقابله کرد و جواب داد بلند صدا زدند. هر کی میخواد این آقای پاکیزه ومطهر رو ببینه بیاد بیرون شهر شلوغ شد تشییع جنازه شد. همه دنبال جنازه ی موسی ابن جعفر راه افتادند.. راوی میگه خودِ سلیمان گریبان پاره کرد پشت سرِ جنازه به سرو سینه می زد...
ابی عبدالله کربلا تشیع جنازه شد؟نه... زینب از خیمه ها بیرون آمد. راوی میگه زینب اومد کنار قتلگاه با یه صدای پر از حزنی، با یه قلب پر از دردی صدا زد... وامحمدا... آی حسین