نمایش جزئیات

روضه و توسل ویژه شهادت باب الحوائج امام‌موسی بن جعفر علیه السلام علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج احمد سلطانی

روضه و توسل ویژه شهادت باب الحوائج امام‌موسی بن جعفر  علیه السلام علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج احمد سلطانی

"السلام علیک یا باب الحوائج  یا موسی بن جعفر" 

دل مبتلای حضرت موسی بن جعفر است
درد آشنای حضرت موسی بن جعفر است
 
بر اهل آسمان و زمین سروری کند 
هر کس گدای حضرت موسی بن جعفر است 

*دوست داشتی امشب این صدا ناله‌هات تو کاظمین  بپیچه کنار حرمش داد بزنی.. امشب بگو.. آقا جان! زودتر ما رو بطلب.. تو که باب الحوائجی گره به کارم  افتاده گرفتار بودم که اومدم در خونه ات.. 
 دیدید مادرامون وقتی گره به کارشون   میفته میگن روضه موسی بن جعفر انداختم. امشب ما هم گره به کارمون افتاده..آقا جان !دامن آلوده اومدم در خونه ات ماه رجب داره تمام می‌شه یه ذره  اشک به این چشام بذار امشب بتونم برات گریه کنم..*

باب الحوائج است و دو چشمم همیشه بر
دست عطای حضرت موسی بن جعفر است 

 شد بی‌نیاز از همه کس هر که روزی‌اش 
با بچه‌های حضرت موسی بن جعفر است

آقا اصلاً برات کرب و بلا کاظمین نجف
دست رضای حضرت موسی بن جعفر است
 
 آن جنتی که حضرت حق وعده داده است
 بزم عزای حضرت موسی بن جعفر است

زهرا نظر نموده بر آن کس که سینه‌اش
ماتم سرای حضرت موسی بن جعفر است

من آرزوی روضهٔ رضوان نمی‌کنم 
تا روضه های حضرت موسی بن جعفر است

درد  تا مغز استخوان می‌رفت
 بازویش را اگر تکان می‌داد
 
می توانست شب بخوابد اگر
 درد پهلو کمی امان می‌داد 

*کاری کردن با آقای ما هر شب دعا می‌کرد خدا دیگه مرگمو برسون "خلصنی یا رب"مادرشونم این آخری ها دیگه صدا میزد "اللهم عجل وفاتی سریعا" مگه چه کردن آقای ما رو که هر شب  التماس می‌کرد خدایا دیگه مرگمو برسون؟ آخه هر وقت این ملعون میومد بگم گریه کنید ناله بزنید روضه همینه روضه‌ای نیست که دستاشو با غل و زنجیر بستن اینا هست اما اوج روضه اینجاست هر وقت میومد سراغ حضرت اول به مادرش ناسزا می‌گفت می گفت می‌زنی بزن به مادرم بد و بیراه نگو.. به خدا طاقت ندارم*

 وای از آن در که آرزو باشد
 لحظه‌ای آه حسرتی بکشید

 غل و زنجیر فرصتی ندهد 
نفسی هم به راحتی بکشی 

*آنقدر اذیت شد زیارت نامه اش خود قتلگاهه.."السّلامُ علی الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ " آنقدر مؤذب بود. استادی می‌فرمود: سیاچال موسی بن جعفر جوری بوده حضرت دائم خوابیده بوده یعنی نمی‌تونسته حتی خم بشه، بشینه گریه کنه
 بمیرم برات." وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ" یعنی انقدر تاریک بوده حتی روزنه‌ای هم نبوده به این سیاه چال.. جان عالم به فدات آقا *
 
دم عجل وفاتیِ لب او 
زنده کرده از داغ زهرا را

 ظاهراً عادت نگهبان‌هاست
 بی‌جهت می‌زدن آقا را 

 آه این آینه هزاران بار
زیر مشت و لگد ترک خورده
 
جای یک لقمه نان و جرعه‌ای آب
 دم افطارها کتک خورده

 آه با هر نفسش می‌شد 
حس کنید دردِ در جناقش را 

بشکند دست سندی کافر 
خورد کرد استخوان ساقش را 

*آن قدر آزار دادن اذیت کردن حضرت رو حتی این آخریا.. عجیبه آدم روضه حضرت موسی بن جعفررو می‌بینه ناخودآگاه ذهنش می‌ره سمت مادر...این تعبیر رو برا مادرمون به کار بردن دمای آخر صدیقه ی طاهره نوشتن "کل خیال" یعنی یه شبحی از  مادر ما باقی مونده بود. موسی بن جعفر و هر وقت میومدن زندانبان‌ها پیدا نمی‌کردن فکر می‌کردن این فقط عباست رو زمین افتاده آنقدر لاغر و نحیف شده..دیگه چیزی از آقامون نمونده ..یه وقت دیدن در زندان باز شد یه آقایی رو روی یه لنگه در دارن میارن جلوتر منادی صدا میزد هذا "امامُ رفضة " این امام رافضیاست..*

 با هزاران عذاب جان داد 
با هزاران عذاب تشییع شد

 روی یک تخت پاره‌ای کوچک
 بدن آفتاب تشییع شد
 
*اصلاً تشییع و کفن و اینا هر وقت گفته میشه دل ما میره کربلا کنار اون آقایی که تشیعش نکردن کفن نکردن*

 بازم جای شکر آن باقیست
 مصحفش را به هم نریخت یزید 

طرح لب‌های نازنینش را 
 با نوک پا به هم نریخت یزید 

«ای آقام ای آقام 
صلی الله علیک یا مظلوم»

 احدی در پی غنیمت نیست 
پیراهن  از تنش کسی نکشید

 بعد جان دادنش خدا را شکر
 مرکبی روی پیکرش ندوید

 بمیرم ساق پاتون خاک کردن 
 سینه آقامون  زیر مرکبها خاک کردن حسین