نمایش جزئیات
سینه زنی _ باب الحوائج حضرت امام موسی بن جعفر _ حاج میثم مطیعی
از تو نمانده غیر از عبایی در کنج زندان
وای از تن نحیف و امان از این چشم گریان2
زندان شده اسیرت،هر لحظه گوشه گیرت
از تو خجالت میکشد،این تازیانه
یک بار بهر تسکین،واکن زبان به نفرین
جان ها فدای این سکوت عاشقانه
[(امشب میان سجده،آقا دعایمان کن2
زندانیان خویشیم،از خود رهایمان کن]2
مولا امام کاظم....
جرمت دراین زمانه چه بوده،جز بی گناهی2
در چاه غم اسیر است،خدایا،چه ماهی2
گرچه غمت به سر شد،دلتنگ دختر خود2
ماندی و مانده حسرتش به دل هماره
داری عجب نوایی،معصومه ام کجایی؟
بابایت امشب بی قرارت شد دوباره
آری دل تو هر شب گشته هوایی او2
پر کرده آسمان را بابا کجایی او2
مظلوم امام کاظم....
(باب المراد عالم به روی دوش غلامان2
تشییع پیکر تو کجا و آن شاه عطشان2)2
ای یوسف گرفتار،گرچه تو دیدی آزار
اما تنت به زیر دست وپا نمانده
گرچه غریب و تنها بودی همیشه اما
طفلانت دگر آواره در صحرا نمانده
بی خواب کربلا و بیتاب کاظمینیم2
عمری در انتظار منتقم حسینیم
*دو سه جمله اینجا روضه بخونم...آقا...مولا...*
گر چه در خاک رفت پیکر تو
دیگر از تن جدا نشد سر تو
ناله ات تا به عرش رفت ولی
تازیانه نخورد دختر تو
*آقا موسی بن جعفر*
( ظلم بر عترتت رسید ولی
پشت در جان نداد مادر تو...)2
همه صدا بزنید یازهرا...