نمایش جزئیات
قسمت پایانی زمزمه شهادت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ حاج محمد رضا طاهری سال98
تموم جسمِ تو، سیاه و خونی گناه تو چی بود،که کُنجِ زندونی روزایِ تو مثلِ، شبات شده تیره چند ساله که پاهات، تو غُل و زنجیره گوشه ی زندون، شبانه روزش فقط دادن آزارت تو روزه بودی غروبا میشد تازیونه افطارت باب الحوائج، موسی ابن جعفر... *چهارتا غلام اومدن تو زندان،بدنِ آقاتون رو غلاما میخوان بردان، اومدن بدن رو روی تخته پاره بذارن،خدایا! این بدن چقدر سنگینه؟بدنی که چهارده سال گوشه ی زندانِ،عبارو کنار زدن دیدن هنوز غُل و زنجیر به دست و پای آقاست...* هنوز جای زنجیر، رو دست و بازوته یه تخته ی پاره، واسه تو تابوته موقع تشییعِت ،عاشقاتون گریون شد آخرش آقا، جسمِ تو گُل بارون بمیرم آقا، برا تنی که، به زیر تیر و سنگِ میون گودال، کفن نداره، سر لباسش جنگِ غریبِ مادر،غریبِ مادر....حسین... غریب مادر حسین